کاش یک شب باز مهمان دو چشمت میشدم ریزه خوار مشرق خوان دو چشمت میشدم
کـاش یک شب میگذشتم از فراز چشم تو گرم گلگشـت خـراسان دو چشمت میشدم
کـاش یـک شب میسرودم گنبد زرد تو را فارغ از دنیا، غزلخوان دو چشمت میشدم
کاش یک شب مینشستم بر ضریح چشم تو بـاز هـم پـابـند پیمان دو چشمت میشدم
صحن و ایوان تو را اى کاش جارو میزدم چـون کـبوترها نگهبان دو چشمت میشدم
ضـامن آهـوست چشمان دو شهد روشنت کـاش آهـوى بـیابان دو چشمت میشدم
کاش یک شب معرفت میچیدم از چشمان تو غـرق در دریاى عرفان دو چشمت میشدم
کـاش یک شب میشدم خیس نگـاه سبز تو شـاهد اعـجاز بـاران دو چشمت میشدم
کاش یک شب نور مینوشیدم از چشمان تو مـیدرخشیدم، چراغان دو چشمت میشدم
سخت شیرین است طعم روشن چـشمان تو کاش یک شب باز مهمان دو چشمت میشدم
شاعر:اسماعیلی
[ پنج شنبه 92/6/21 ] [ 3:20 عصر ] [ حـــامد طالبی ]